مسیح همه گناهانم را بخشید

من فرشاد هستم
و در یک خانواده مذهبی مسلمان بدنیا آمدم و تا سن نوجوانی و جوانی حتی تا دوران سربازی احکام اسلام مثل نماز و روزه را انجام می دادم ولی هیچ وقت حس خاصی نسبت به خدا و رابطه با خدا نداشتم ولی بدنبال خدا بودم.
زندگی ادامه داشت تا با پدرم به یک مشکل جدی برخوردم و مجبور شدم خونه رو ترک کنم و رفتم مجردی زندگی رو شروع کردم تو اون دوران هر کاری دلم می خواست انجام دادم از گناه کوچیک تا گناهان بزرگ..
یک روز از یکی از گناهان بدی که کرده بودم حالم خیلی بد شد دیگه نمی تونستم بخوابم همش فکرم مشغول بود به اپن کارهایی که انجام داده بودم. زندگی ام سخت شد .
پناه بردم به مذهب دوباره شروع کردم به خواندن قرآن
حالم هر روز بدتر می شد، تازه فهمیدم قرآن و مذهب دارن من رو بیشتر محکوم می کنند و من رو بیشتر گناهکار می کنند. هر روز حالم بدتر می شد
پدرم تو همون دوران فوت کرد و من تصمیم گرفتم برگردم به خونه پیش مادرم
در همسایگی مادرم یک روز با یک شخصی ملاقات کردم که با بقیه ادمها فرق داشت، اون شخص به همه محبت می کرد حتی به حیوانات و سگهای ولگرد تو خیابونهای شهر هم محبت میکرد. گفتم خدایا این دیگه کیه؟ این از کدوم سیاره اومده ؟ این خیلی با بقیه فرق داره
متوجه شدم مسیحی
بهش گفتم اگر می خوای با هم دوست بمونیم با من در مورد خدا و مذهب صحبت نکن.
یک روز یک کتابی بهم داد گفت اینرو بخون حالت بهتر میشه! بعدها فهمیدم اون کتاب مقدس بود .
شبها کتاب رو با بی میلی مطالعه می کردم!
رسیدم به انجیل یوحنا جایی که زنی زناکار رو میارن تا سنگسار کنند ، اونجا انگار خودم رو می دیدم
و متوجه شدم انگار این خدا فرق داره
و می خواد من رو ببخشه و من رو محکوم نمیکنه
و میگه می خوام تو فرزند من باشی
رفتن پیش دوستم و گفتم من باید چکار کنم
گفت: لازم نیست کاری کنه یک دعای ساده بخون بگو خدایا من به تو نیاز دارم من رو ببخش
قلب و زندگیم رو به مسیح دادم و نه تنها توبه کردم و بخشیده شدم وبلکه فرزند او شدم .

راه های ارتباط با بفرمایید چای