عیسی مسیح پسرم رو شفا داد

دوستهای من به من می گفتند: مسعود کافر

یعنی اونها میدونستند که من به هیچ چیزی معتقد نیستم.

فقط کار میکردم، پول زیاد در می آوردم و ورزش میکردم

میگفتم: آدم موفق کسی هست که ثروتمند باشه و بقیه مردم او رو بشناسند و معروف باشه.

داره سرطان نوعی که شدیم متوجه زیاد ازمایشهای از بعد بعد از ازدواج و بچه دار شدن متوجه شدیم پسرم بیمار هست، میشه پخش هم بدن دیگه جاهای در احتمالا بیماری این بودند گفته دکترها و.

یک روز که ناامید سر کار رفته بودم یکی از دوستهای قدیمی من نوید که مسیحی بود اومد پیشم و موضوع رو فهمید و گفت: اجازه بده برات دعا کنم!

منم بهش خندیدم ولی گفتم: اشکالی نداره، دعا کن.

باشه تو پدر خواد می خدا میگفت: و کرد می دعا نوید.

بعد از مدتها یک شبی که خواب بودیم خواب دیدم که شخصی تو اتاق پسرم هست بالای سر تختش

شوکه شدم، رفتم تو اتاق دیدم حال پسرم خوبه و میخنده، گفتم: شما کی هستین؟ گفت: مگه دعا نکردی؟ من اومدم که بگم خدا پدر تو و پسرت هست و ازش مراقبت میکنه!!

دیدم خواب تو را مسیح از خواب پریدم به همسرم گفتم: که من فکر کنم عیسی .

بعد از چند وقت رفتیم دکتر و اونها گفتن: هیچ اثر و نشانه ای از بیماری در بدن پسرم نیست. همون لحظه یاد دعاهای نوید افتادم، بهش تلفن کردم و همه چیز رو توضیح دادم..

نوید تو یک شهر دیگه زندگی می کرد ولی با اینحال

اومد پیشم و برام کتاب مقدس اورد و دعا کرد و دیگه هر چند وقت یکبار میومد پیش ما و برامون از عیسی مسیح میگفت تا ما به مسیح کاملا ایمان آوردیم.

هست ما با همیشه دعاش . هست ما با همیشه یادش ولی پدر پیش خود نوید بعداز مدتی فوت کرد و رفت به آسمان.

راه های ارتباط با بفرمایید چای